برنامه هسته ای جمهوری اسلامی هیچگونه توجیه اقتصادی ندارد
Dec 31st, 2013رژیم ایران مدعی است که هدف از برنامه هسته ای، تأمین انرژی صلح آمیز برای کشور است و به گفته خامنه ای “ذخایر نفت و گاز تا ابد باقی نمی ماند و اگر ملتی به فکر تولید انرژی آینده خود نباشد ، باید محتاج و وابسته قدرتهای سلطه گر باشد.»(ایسنا/اعتماد 29/11/85)
رژیم ایران با اشاره به کشورهائی مثل کانادا یا روسیه که دارای منابع سرشار نفت و گاز میباشند اما از انرژی هسته ای نیز استفاده میکنند، دستیابی به این نوع انرژی را بخشی از توسعه اقتصادی کشور میداند و حتی میگوید که در صورت استفاده از انرژی هسته ای، نفتی که در داخل کشور برای سوخت مصرف میشود صرفه جوئی شده و برای صادرات یا مصارف صنعتی دیگر بکار گرفته خواهد شد.
ادعاهای فوق که توجیهی برای صلح آمیز بودن برنامه هسته ای رژیم ایران است به دلائلی که در این گزارش توضیح داده میشود قابل قبول نیست.
هزینه های گزاف و توجیه ناپذیر برنامه هسته ای جمهوری اسلامی و بی اعتنائی کامل رژیم ایران به دیگر بخش های اقتصاد کشور که منجر به نابودی صنعت، کشاروزی و محیط زیست گردیده است، ادعای نگرانی رژیم برای کمبود انرژی کشور را غیر واقعی میکند. نمی توان نگران تأمین انرژی برای آینده کشور بود و در همان حال با استخراج بی رویه نفت و گاز ذخائر عظیم کشور که به اندازه صد و پنجاه سال انرژی ایران است را به نابودی کشاند. نمی توان مدعی شد که هدف از برنامه هسته ای، صرفه جوئی در مصرف نفت و گاز کشور است ولی در همان حال، با حراج نفت و گاز به دلالان و خریداران جهانی، سالانه دهها میلیارد دلار از سرمایه کشور را از دست داد. رژیم ایران با ادامه برنامه هسته ای و قبول تحریم های بین المللی، از سرمایه گذاری و تکنولوژی لازم برای نگهداری و توسعه ذخائر طبیعی کشور محروم گشته است و بدین ترتیب، هر سال نزدیک به 50 میلیارد دلار از نفت و گازی که در ذخائر مشترک با همسایگان ایران قرار دارند از دست میرود و به اعتراف مسئولین حکومتی، کشوری که اولین ذخیره نفت و گاز جهان است، با ادامه روند کنونی، در دهسال آینده از جرگه صادر کنندگان نفت و گاز خارج خواهد شد.
ادعای نگرانی برای تأمین انرژی کشور با سیاست های ویرانگر اقتصادی رژیم ایران همخوانی ندارد
در پاسخ به استدلالات رژیم ایران باید گفت که اگر روزی نفت و گاز پایان یابد، تنها با مشکل کمبود برق روبرو نخواهیم بود. در کشوری که 80 درصد درآمد ارزی و بخش عمده خوراک، دارو، کالاهای مصرفی، صنعتی و کشاورزی با پول نفت وارد میشوند، با پایان گرفتن نفت و گاز، مردم ایران از گرسنگی از بین خواهند رفت. بنابراین، اگر رژیم واقعا بفکر چاره جوئی در مورد عواقب ناشی از پایان گرفتن نفت و گاز است چرا از میان همه مشکلاتی که بروز خواهد کرد، فقط به فکر تأمین برق آنهم از با استفاده از انرژی هسته ای است. چرا اثری از نگرانی رژیم و برنامه ریزی درمورد دیگر بخش های صنعتی، کشاورزی، محیط زیست، بهداشت و شرائط ابتدائی زندگی مردم مشاهده نمی کنیم.
در جمهوری اسلامی، میتوان دو نمودار را در کنار هم گذاشت و مقایسه کرد. نمودار اول، برنامه هسته ای، موشکی و کمک به متحدان نظامی رژیم در منطقه مثل حزب الله و سوریه است. این نمودار در حال رشد و صعود است و برای این برنامه ها، هیچ محدودیت مالی و سیاسی وجود ندارد. نمودار دوم، اقتصاد کشور و وضعیت مرد م ایران است. این نمودار رو به سقوط است، صنعت و کشاورزی در هم شکسته اند و روز به روز بر خیل عظیم بیکاران و فقیران کشور افزوده میشود. این دو نمودار، دو روی یک سکه اند. اولویت برنامه هسته ای از یکطرف، ورشکستگی زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی کشور از طرف دیگر.
در فروردین 1386 پس از آنکه محمود احمدی نژاد اولین جشن هسته ای را برگزار کرد، سعید لیلاز اقتصاد دان وابسته به اصلاح طلبان حکومتی اظهار داشت: “اگر اين پروژه بزرگ ملى امروز به بهره بردارى مىرسد و توفيق درو كردن محصول سياسى آن نصيب دولت احمدی نژاد شده است، نقطه آغازين آن به ۱۸سال قبل و زمانى برمىگردد كه دولتهاى اين ۱۸سال بعضاً براى تامين نان مردم گرفتار مىشدند، اما اولويت ادامه اين طرح در نهايت مظلوميت و سكون را لحظهاى كنار نگذاشتند. به بار نشستن ميوههاى اين درخت در دولت نهم، ريشه در اعماق خاكى دارد كه در دولت ميرحسين موسوى به رياست جمهورى مقام معظم رهبرى كاشته شد و در بحرانىترين روزهاى تاريخ انقلاب، دولت اكبر هاشمىرفسنجانى لحظهاى از توجه به آن غفلت نورزيد.”
به گفته سعید لیلاز، دولت ایران برای تأمین نان مردم مشکل داشته اما به برنامه هسته ای اولویت داده است. اعتراف لیلاز تکان دهنده اما واقعی است و نشان میدهد که نگرانی رژیم اصولا تأمین انرژی نیست. .
تنها با نگاهی به نابودی صنعت، کشاورزی، کمبود دارو، سونامی بیکاری، فقر و فحشا و بی توجهی کامل مسئولین نظام به نیازهای اساسی کشور و نادیده انگاشته شدن حقوق ابندائی مردم است که میتوان ادعای مسخره رژیم ایران در مورد صلح آمیز بودن برنامه هسته ای و تلاش برای تأمین برق کشور را محک زد.
عدم سرمایه گذاری رژیم در ذخائر طبیعی و برداشت نادرست از منابع موجود، ذخائر نفت و گاز کشور را نابود میکند
رژیم ایران نمی تواند با سیاست های ویرانگر خویش، ذخائر عظیم طبیعی انرژی کشور مثل نفت و گاز را به نابودی کامل کشاند و آنها را به حراج گذارد و در عین حال ادعای نگرانی تأمین انرژی کشور را مطرح کند. طبق آخرین برآوردهای جهانی، ایران دارای رتبه چهارم در ذخائر نفت جهان و رتبه اول در ذخائر گاز طبیعی است که در مجموع، صاحب اولین ذخائر انرژی فسیلی در جهان است است، ذخائری که قادرند تا 150 سال انرژی کشور را تأمین کند.
بنابراین، اگر رژیم ایران واقعا بفکر تأمین برق و انرژی کشور و نگران آینده بدون نفت است، باید اولین توجه خود را به حفظ ذخائر نفت و گاز و بهره برداری درست از آنها معطوف کند. در صورتیکه رژیم ایران، در حال نابود کردن این سرمایه عظیم بوده و با بهره برداری غیر صیانتی از آن، عدم سرمایه گذاری در ذخائر موجود، عدم تزریق گاز و دیگر اقدامات ابتدائی، بگونه ای پیش میرود که به گفته مسئولین، این ذخائر که متعلق به نسل های آینده کشور است بطور کامل در حال نابودی است.
اعتراف مسئولین کنونی و سابق رژیم در این زمینه تکان دهنده است. هادی نژاد حسینیان معاون سابق وزارت نفت رژیم و نماینده سابق در سازمان ملل در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد در 10 بهمن 88 گفت: “با اين شرايطي که صنعت نفت ايران دارد، رسيدن به جايگاه اول منطقه پيشکش، خدا کند از جرگه کشورهاي نفت خيز خارج نشويم… سه سال پيش مطالعاتي در اين زمينه انجام شد که نشان داد اگر روال توليد و مصرف نفت و فرآورده هاي نفتي به همان منوال تداوم يابد حداکثر تا 10 سال از آن بايد زمان ما نفت خام براي صادرات خواهيم داشت و بعد از آن بايدکل نفت توليدي به مصرف داخل برسد.”
حمید رضا کاتوزیان، رئیس کمیسیون انرژی مجلس در مصاحبه ای در 24 فروردین 1390 گفت: “با ادامه سیاستهای کنونی در حوزه نفت، سوء مدیریتها و غفلت از سرمایهگذاری برای تولید صیانتی، در مدت هفت سال به وارد کننده نفت تبدیل میشویم.”
روشن ترین تصویر از سیاست های ویرانگر رژیم ایران در نابود کردن ذخائر نفت و گاز کشور را کمال دانشیار رئیس کمیسیون انرژی مجلس هفتم در گزارشی در 24 تیرماه 1387 ارائه کرد و گفت:
” ما در كشور حدود 600 ميليارد بشكه نفت كشف كردهايم كه از اين مقدار تاكنون حدود 60 ميليارد بشكه برداشت كردهايم يعني 10 درصد منابع كشف شده، در بهترين شرايط 10 درصد ديگر هم ميتوانيم از اين ذخائر برداشت كنيم، حدود 80 درصد براي برداشت نياز به هزينههاي سنگين دارد و اگر گاز استخراج نشود و به مخازن تزريق نگردد همين 4 ميليون بشكه نفت توليدي روزانه بعداً به 3 ميليون و بعد 5/2 ميليون و به تدريج سير نزولي خواهد داشت.
قبل از انقلاب روزانه 6 ميليون بشكه نفت استخراج ميشده. الآن حدود 2 ميليون كاهش توليد داريم در اين مدت اگر جنگ نبود قطعاً افزايش توليد ميداشتيم. به عبارت ديگر جنگ براي حفظ مصالح كشور و كم شدن توليد و كاهش خسارت به مخازن بسيار مؤثر بوده است. ما تا 10 سال آينده اگر به همين شيوه عمل كنيم توليدمان به 5/2 ميليون بشكه ميرسد يعني نفت ديگري براي صادرات نميتوانيم داشته بايم و كل توليد صرف نيازهاي مصرف داخلي ميشود.
در حال حاضر، در كشور روزانه 500 ميليون متر مكعب گاز استحصال ميگردد. در تابستان حدود 300 ميليون مترمكعب مصرف كشور است. تزريق گاز به ميدانهاي نفتي حدود يكصد ميليون مترمكعب پيش بيني شده كه كمتر تزريق ميشود. گاز مورد نياز براي تزريق به چاههاي نفت تقريباً 3، 4 برابر اين است. چون گاز به موقع تزريق نميشود، مخازن كلي خسارت ميبينند. تأكيد بر تزريق گاز به ميدانهاي نفتي و جلوگيري از افت سالانه 400 هزار بشكه. در توليد اين عدد بسيار خطرناك است. الآن سالي 400 هزار بشكه از توليد ايران كاسته ميشود. اگر هيچ كاري نشود 10 سال ديگر اصلاً قادر به استخراج نفت نيستيم البته در حال حاضر، سالانه يكصد حلقه چاه جديد ميزنند كه اين ميزان را جبران كند ولي مسئلة اصلي اين است كه انرژي مخزن را نميتوانند بازيافت كنند. الآن به 9 ميدان نفت گاز تزريق ميشود كه بايد به 30 ميدان افزايش يابد.
كشور در 20 سال آينده 600 ميليارد دلار بايد در بخشهاي مختلف نفت و گاز هزينه نمايد يعني سالانه 30 ميليارد دلار. اين مقدار را قطعاً قادر نخواهد بود از بودجه نفت تأمين كند و بايد شرايطي فراهم كرد كه سرمايهگذاران خارجي جذب و مشاركت نمايند.”
حراج نفت و گاز، تلف شدن سهم ایران از ذخائر مشترک با همسایگان
رژیم ایران مدعی است که با دستیابی به انرژی هسته ای، در مصرف نفت و گاز در کشور صرفه جوئی خواهد شد. ادعای صرفه جوئی از طرف رژیمی است که نفت و گاز کشور را به حراج گذاشته است. بعنوان مثال، رژیم ایران برای راضی کردن هند و پاکستان در راه اندازی خط لوله به این دو کشور و مقابله با تحریم های بین المللی حاضر شده است تا قیمت گاز را کمتر از نصف قیمت بفروشد. هادی نژاد حسینیان، معاون سابق وزارت نفت در این زمینه در تیرماه 1387 مطالب تکان دهنده ای اظهار داشت که روزنامه های داخل منتشر کردند:
“اصرار مقامات ايراني براي متقاعد کردن دو کشور هند و پاکستان و مبارزه با مخالفان غربي اين خط لوله گازي هزينه هايي را بر عهده کشورمان واگذاشته است که بنا بر اظهارات هادی نژاد حسینیان معاون سابق امور بين الملل وزارت نفت مي توان ميزان آن را 2/3 تا 7 ميليون دلار به ازاي هر ايراني دانست. وي با اشاره به افزايش قيمت نفت، اظهار داشت: قيمت به دست آمده از فرمول توافق شده براي صادرات گاز به هند و پاکستان حدود 60 درصد از قيمت هاي امروز بازار دنيا کمتر است. اگر حجم صادرات به هند و پاکستان روزانه 60 ميليون متر مکعب باشد، از جيب مردم ايران روزانه 25 ميليون دلار به هندي ها و پاکستاني ها تحفيف داده مي شود و اگر 150 ميليون متر مکعب در روز صادر کند، ميزان تخفيف روزانه بالغ بر 55 ميليون دلار خواهد شد و در دوره 25 ساله قرارداد براي حالت اول 225 ميليارد دلار و براي حالت دوم 495 ميليارد دلار تخفيف داده مي شود. به طور خلاصه قرار است براي رفع تنش بين هند و پاکستان از طرف هر ايراني2/3 تا 7 ميليون دلار به شرکت هاي گاز هند و پاکستان کمک بلاعوض شود.”
از طرف دیگر، درحالیکه رژیم ایران مدعی است که یکی از اهداف برنامه هسته ای صدد صرفه جوئی در مصرف نفت و گاز میباشد، اما بی توجهی و بی کفایتی رژیم در عدم بهره برداری از ذخائر مشترک با همسایگان، سالانه دهها میلیارد دلار به کشور خسارت وارد میکند که تاسف بارترین نمونه آن در پارس جنوبی است که یکی از بزرگترین ذخائر نفت و گاز جهان بین ایران و قطر قرار گرفته است و درحالیکه کشور همسایه با سرعت تمام در حال بهره برداری از آن است، ایران به دلیل عدم سرمایه گذاری و نداشتن تکنیک لازم، تنها نظاره گر غارت سهم ایران از این سرمایه ملی است.
چند ماه پیش در آبان 1392، رکنالدین جوادی مدیرعامل شرکت ملی نفت اعتراف کرد که بدلیل عدم سرمایه گذاری در پارس جنوبی و ناتوانی در برداشت از این ذخیره گاز، سالی 30 میلیارد درآمد ارزی کشور به باد میرود. در گزارش دیگری که سایت آفتاب در 24 آبان 1392 منتشر کرد مسئولین وزارت نفت اعتراف میکنند که قطر روزانه 525 هزار بشکه از میدان مشترک بهره برداری میکند ولی ایران بدلیل عدم سرمایه گذاری، فقدان تکتولوژی لازم و خروج کمپانی های بزرگ نفتی از کشور، هیچ برداشتی از این میدان مشترک نداشته است. در گزارش دیگری که سایت بازتاب در 11 اردیبهشت 1390 تحت عنوان “غارت میادین نفتی” منتشر کرد، جزئیات از دست رفتن دهها میلیارد از سرمایه های کشور در میادین مشترک با عراق، عربستان و امارات توضیح داده شده است.
هزینه های مستقیم برنامه هسته ای
از تابستان 1381 که برنامه مخفی هسته ای برملا شد، رژیم ایران با اعمال سخت ترین سانسور در کشور، از هرگونه ابراز نظری که مخالف برنامه هسته ای باشد جلوگیری میکند. از اینرو، هیچگونه گزارش و آماری در مورد این برنامه موجود نیست . احمد شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم رژیم ایران در سخنرانی خود در دانشگاه تربیت معلم در12 آبان 1385 گفت:
«من سئوالم اين است كه اين همه هزينه دادن به خاطر چيست. اصلا از ابتدا چه كسي در جريان اين مسايل و اين پروژه ها بود؟ من به شما مي گويم هيچ كدام از مجالس اول تا ششم كه ما بوديم در جريان اين پروژه ها نبودند و هيچ نوع شفافيتي وجود نداشت، آنوقت چگونه انتظار داريد در يك فرايند عقلانيت وجود داشته باشد. مجلس ششم خيلي تحقيق كرد و در نهايت به اينجا رسيديم كه در مورد پروژه هاي هسته اي ايران تنها يك گزارش تخصصي در سازمان انرژي اتمي ايران وجود دارد كه آنهم گزارش يك كارمند ليسانسيه اين سازمان است كه در اين گزارش توليد برق هسته اي توصيه مي شود، در حالي كه در تمام ادله هايي كه در اين گزارش آمده، دستكاري شده است.» سایت میزان، 10 اسفند 1385
با درنظر گرفتن سانسور و عدم وجود آمار رسمی در مورد هزینه های مستقیم برنامه هسته ای، با مراجعه به گزارشاتی که هر از چند گاه در رسانه های داخلی و خارجی منتشر میشوند، میتوان یک برآورد نسبی از هزینه های نجومی برنامه هسته ای بدست آورد.
تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی ایران را میتوان به سه بخش اصلی تقسیم کرد.
نخست، نیروگاه بوشهر است که توسط آلمان و سپس روسیه ساخته شده و برای تکمیل آن سه دهه وقت و نزدیک به ده میلیارد دلار هزینه گردیده و هنوز به بازدهی کامل نرسیده است. با بودجه ایکه برای این نیروگاه هزینه شده است، جمهوری اسلامی میتوانست ده نیروگاه گازی داشته باشد یا اگر همین پول را برای بهبود نیروگاههای موجود آبی و گازی کشور میکرد، نزدیک به ده برابر نیروگاه بوشهر انرژی تولید کرده بود.
دوم، چند رآکتور کوچک آزمایشگاهی و پزشکی است که مهمترین آن رآکتور تهران میباشد. رژیم ایران از سال 2010 شروع به غنی سازی اورانیوم در حد 20 درصد کرده تا ظاهرا آنرا برای سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران مورد استفاده قرار دهد.
راکتور تهران 5 مگاواتی است و در سال 1967 یعنی 46 سال پیش از آمریکا خریداری شده و عمر مفید آن 25 سال است به عبارت دیگر، از بیست سال پیش اسقاطی محسوب میشود. در دهه 80 یعنی سی سال پیش یکبار توسط آرژانتین تعمیر شده است اما به اعتقاد همه کارشناسان هسته ای، عمرش تمام شده و با زحمت میتواند چند سال دیگر دوام بیاورد.
ایران در سال 1993 یعنی 20 سال پیش با پرداخت فقط 5.5 میلیون دلار توانست از آرژانتین 30 کیلو سوخت رآکتور تحقیقاتی را تهیه کند. می بینیم که قیمت آن چقدر ارزان است ولی رژیم ایران میلیارد ها دلار برای ساخت تاسیسات زیرزمینی و سانتریفوژهای پیشرفته هزینه کرده است تا اورانیوم بیست درصد غنی شده برای این رآکتور اسقاطی تهیه کند.
اکثر کشورهای جهان، سوخت رآکتورهای تحقیقاتی خود را از بازار جهانی تهیه میکنند زیرا میزان سوخت لازم بسیار کم است و تولید آن در داخل کشورها مقرون به صرفه نیست. میتوان همین سوخت را به قیمت بسیار ارزان از چند کشور بزرگ که این سوخت را در مقیاس بالا تولید میکنند تهیه کرد. حتی آمریکا که بزرگترین مصرف کننده ایزوتوپ های های پزشکی را از کانادا خریداری میکنند.
سوم: بخش اصلی تأسیسات هسته ای کشور شامل معادن اورانیوم، سایت های اصفهان، نطنز و فردو و نزدیک به بیست هزار سانتریفوژ میباشد که بطور دربست به استخراج اورانیوم و غنی سازی آن اختصاص داده شده اند که براساس محتاطانه ترین برآوردها، دهها میلیارد دلار برای این مراکز هزینه شده اند.
اگر از زاویه اقتصادی نگاه کنیم، غنی سازی در ایران بهیچ عنوان به صرفه نیست و هزینه آن در داخل کشور، دهها برابر بیشتر از خرید آن از بازار جهانی و تولید کنندگان اصلی بزرگ مثل روسیه است. فرانک فون هاپل، از بزرگترین کارشناسان هسته ای جهان و استاد مورد احترام دانشگاه پرینستون، مثالی در این مورد زده و میگوید که اصرار ایران برای غنی سازی در داخل کشور درست مثل این است که بجای وارد کردن یک تویوتای 15 هزار دلاری از ژاپن، همان تویوتا را با کیفیت پائین تر در داخل کشور با قیمت 150 هزار دلار تولید کند.
درحال حاضر، روسیه و چند کشور دیگر، با تولید اورانیوم غنی شده در ابعاد وسیع و با استفاده از بهترین سانتریفوژهای مدرن، هزینه تولید را به میزان زیادی کاهش داده اند و در نتیجه، بسیاری از کشورهای دیگر مثل سوئد و بلژیک از غنی سازی در داخل کشور خود صرفنظر کرده و آنرا از روسیه وارد میکنند. بهمین ترتیب، ایالات متحده و چین نیز بیش از پیش به واردات اورانیوم غنی شده از روسیه روی آورده اند. (نگاه کنید به این گزارش)
برای کشوری مثل ایران که تعداد سانتریفوژهای بسیار محدودی دارد و کارآئی آنها نیز بسیار پائین تر از نمونه های مدرن است، هزینه غنی سازی چند برابر میشود.
عباس عبدی از کارشناسان داخل کشور در مصاحبه ای در سال 84 در مورد به صرفه نبودن این برنامه ها از نظر اقتصادی گفت:
«غني سازي در داخل کشور با چه هدفي انجام مي شود؟ ممکن است گفته شود براي نيروگاه بوشهر يا نيروگاه هاي ديگر نياز به سوخت داريم و به صرفه است که خودمان سوخت را توليد کنيم. قطعاً اين استدلال پذيرفتني نيست. زيرا براي يک نيروگاهي که سه دهه از شروع ساخت آن مي گذرد و هنوز هم راه اندازي نشده و برق زيادي هم توليد نمي کند (در مقايسه با مصرف ايران و نيروگاه هاي آبي و بخاري بزرگ کشور) و از اساس هم برق آن مقرون به صرفه نيست، چگونه مي توان سوخت مقرون به صرفه توليد کرد؟ در حالي که سرمايه گذاري هاي نظنز، اراک و اصفهان بسيار بسيار بيشتر از بوشهر است و اين مساله بر کسي پوشيده نيست.
بنابراين غني سازي اورانيوم مطلقاً نمي تواند به دليل صرفه اقتصادي باشد. چرا که قيمت تمام شده توليد آن در داخل با قيمت بازار آن تفاوت بسياري دارد. اگر غني سازي با هدف مذکور نيست، پس هر نوع غني سازي در داخل هر کشوري بايد يا با هدف اطمينان از تأمين سوخت نيروگاه، يا اهداف نظامي يا دست يابي به تکنولوژي صورت گيرد تا نامقرون بودن صرفه اقتصادي آن را توجيه کند».
کیفیت نازل اورانیوم طبیعی در ایران: از طرف دیگر، درجه خلوص اورانیوم موجود در معادن ایران بسیار پائین تر از استانداردهای بین المللی است و غنی کردن آن دور از منطق اقتصادی است. اورانیوم طبیعی در اکثر کشورهای جهان وجود دارد. اما فقط تنها چند کشور در جهان دارای معادن عظیم اورانیوم با درجه خلوص بالا هستند که ارزش استخراج و تبدیل به اکسید اورانیوم و در مراحل بعد غنی سازی را دارند. تبدیل سنگ طبیعی آلومینیوم به اکسید اورانیوم بسیار پرهزینه است و از اینرو اگر درجه خلوص آن پائین باشد، استخراج آن اصلا به صرفه نیست و بهمین دلیل، بیش از صد معدن اورانیوم در کشورهای مختلف جهان تعطیل شده اند.
سنگ اورانیوم با درجه خلوص بالا حاوی نزدیک به 20 درصد اورانیوم است. سنگ هایی که نزدیک به 1 درصد اورانیوم دارند نامرغوب شناخته میشوند. اگر این میزان کمتر از 0.75 درصد باشد، از نظر استانداردهای صنعتی بسیار پایئن و استخراج آن بسیار پرهزینه و غیر اقتصادی است.
تمامی معادن شناخته شده ایران حاوی سنگ اورانیوم با خلوص نیم درصد هستند که ناخالصی های زیاد دیگری نیز بهمراه دارند و هزینه معدن کاری، جداسازی، خرد کردن آن بسیار بالا و چند برابر هزینه متعارف در معادن جهان است.