حق مسلم هسته ای: آیا مردم ایران از برنامه هسته ای حمایت میکنند؟

Dec 30th, 2013

Pride

از تابستان 1381 که برنامه مخفی هسته ای جمهوری اسلامی برملا شد، رژیم ایران یک کارزار گسترده در داخل و خارج از کشور براه انداخته است تا برنامه هسته ای را مورد حمایت اکثریت مردم ایران جلوه دهد. مردمی که گویا انرژی هسته ای را حق مسلم خودشان و مایه غرور و افتخار میدانند، پیروزی های پی در پی هسته ای را جشن میگیرند، در این جشن ها کیک زرد میخورند و بهیچوجه حاضر به دست کشیدن از برنامه هسته ای نیستند. برای انرژی هسته ای سمفونی ساخته شده و شاعران در باره حق مسلم هسته ای شعرهم سروده اند.

در نوامبر 2013 تریتا پارسی، لابیست طرفدار رژیم در آمریکا، بهمراه رئیس یکی از موسسات نظرسنجی در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن مدعی شدند که طبق آخرین نظرسنجی از ایرانیان داخل کشور، 96 درصد مردم ایران، بطور قاطع از برنامه هسته ای دفاع میکنند و متعقدند که این برنامه هسته ای آنقدر مهم و با ارزش است که علیرغم تحریم ها، بایستی به آن ادامه داد.

کارزار رژیم ایران برای مردمی نشان دادن برنامه هسته ای سه بخش دارد:

نخست، همه تریبون های رسمی، دولتی، نماز جمعه، مساحد و رسانه های عمومی بکار گرفته میشوند تا ضمن دفاع از برنامه هسته ای، آنرا در راستای منافع ملی و اقتصادی کشور معرفی کنند. و بموازات آن، صدها تظاهرات و مراسم جشن و پایکوبی هسته ای سازماندهی شده اند تا مردم ایران را حامی این برنامه معرفی کنند.

دوم، سانسور شدید و گسترده در همه رسانه های کشور، بمنظور جلوگیری از هرگونه مخالفت با برنامه هسته ای است. هیچ رسانه ای حق چاپ مقاله و اظهار نظری در مخالفت و یا نقد برنامه هسته ای ندارد.

سوم، شبکه لابی رژیم ایران در خارج از کشور، در هماهنگی با محافل طرفدار مماشات، با انجام سخنرانی و مصاحبه، چاپ مقالات در رسانه های بزرگ و مهمتر از همه، انتشار نظرسنجی های غیرواقعی از مردم ایران، برنامه هسته ای را مورد حمایت اکثریت قاطع مردم ایران نشان میدهند.

152432origrm0

رژیم ایران با پیشبرد این کارزار در داخل و خارج کشور ، دو هدف عمده را مد نظر قرار دارد.

در داخل کشور، با راه اندازی جشن و پایکوبی در حمایت از برنامه  هسته ای و  بموازات آن، با اعمال سانسور و خفقان، از گسترش مخالفت عمومی و مردمی با این برنامه جلوگیری میکند

در صحنه خارجی، با مردمی نشان دادن برنامه هسته ای و قدرت نمائی در مقابل غرب، در مذاکرات هسته ای از اهرم فشار و چانه زنی برخوردار میشود، از فشار غرب میکاهد  تا به اهداف استراتژیک اش دست یابد.

 

سانسور و ممنوعیت مخالفت با برنامه هسته ای

طی یازده سالی که از علنی شدن برنامه هسته ای میگذرد، رژیم ایران یک سانسور بسیار سخت بر رسانه های کشور حاکم کرده تا هیچ صدای منتقدی در مخالفت با برنامه هسته ای به گوش نرسد. رژیم با اعمال سانسور و جلوگیری از ابراز مخالفت با برنامه هسته ای، تلاش میکند تا این برنامه را مورد حمایت مردم قرار داده و فشار خارجی بمنظور توقف این برنامه را کاهش دهد. ازطرف دیگر، رژیم با این سانسور، از بحث، گفتگو و روشنگری در سه زمینه جلوگیری می کند:

نخست هزینه ای است که این برنامه بر مردم ایران، بر سرزمین ایران و بر نسل های کنونی و آینده کشور تحمیل کرده و خواهد کرد.

دوم، پنهان کردن ماهیت این برنامه است تا مردم ایران ندانند که این هزینه سنگین و غیرقابل جبران را به چه دلیل و برای کدام هدف پرداخت میکنند. آیا هدف تأمین برق و انرژی برای کشور است یا رژیم ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای و تداوم بخشیدن به حکومت خودش این برنامه را ادامه میدهد.

سوم، پنهان کردن خطراتی است که ادامه برنامه هسته ای متوجه ایران، تمامیت ارضی و آینده کشور در بر دارد. یکی از این خطرات حمله نظامی به کشور و بروز جنگ است. خطر دیگر، مسابقه تسلیحات هسته ای در منطقه و تبدیل خاورمیانه به انبار سلاح های هسته ای است.

اما از آنجا که برنامه هسته ای و تحریم های ناشی از آن، نارضایتی های اجتماعی را دامن میزند و آینده نظام را به خطر میاندازد، برخی از مسئولین و وابستگان رژیم، علیرغم سانسور، صدای اعتراض خود را بلند کرده و نسبت به سیاست های حاکمیت در این زمینه ابراز نظر میکنند. نگاهی به برخی از این اظهار نظرها، ابعاد سانسور حاکم بر کشور را روشن میکند.

صادق زیبا کلام:  “علیرغم اهمیت حیاتی موضوع هسته ای برای کشور، متاسفانه مسئولین قدغن کرده اند که هیچ مطلبی در خصوص برنامه هسته ای کشور که در جهت تائید و تصدیق سیاست های رسمی نظام نباشد، نه گفته شود و نه نوشته شود. بنده بارها و بارها یادداشت هایی نوشته ام که چون با سیاست های رسمی نظام در خصوص بحث هسته ای همخوانی نداشته، هیأت تحریریه آن روزنامه از چاپ آن خودداری نموده و در پاسخ به اعتراض بنده هم گفته اند که دستور صریح مسئولین است که هیچ مطلبی که در انتقاد از مواضع هسته ای ایران باشد، قابل چاپ نمی باشد. این سیاست فقط مربوط به دوران ریاست آقای دکتر سعید جلیلی بر شورایعالی امنیت ملی نبوده، قبل از مشار الیه و در زمان ریاست دکتر علی لاریجانی بر شورایعالی امنیت ملی هم همین وضعیت وجود داشت. ایضا در زمان ریاست دکتر حسن روحانی در دوران اصلاحات هم همین سیاست اعمال می شد. یعنی در زمان اصلاح طلبان هم نوشتن پیرامون موضوع هسته ای مجاز  نبود.” (صادق زیبا کلام، “ضرورت رفع ممنوعیت اظهار نظر در برنامه هسته ای“، خبرآنلاین، 19 خرداد 1392)

ZibakalamA

  سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران:  “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پيش از اين كوشيده است از طريق ملاقات و گفتگو و يا مكاتبه به همراه جمعي از احزاب اصلاح‌طلب و شخصيت‌هاي دلسوز كشور، ديدگاه‌ها، مواضع و پيشنهادهاي خود را به اطلاع مقامات عالي‌رتبه كشور برساند. اما اكنون با توجه به اينكه تلاش‌ها و اقدامات مذكور به نتيجه‌اي نينجاميده است و از يك‌سو سياست‌هاي تبليغاتي حاكم مبني بر جلوگيري از طرح ديدگاه‌هاي مخالف با ديپلماسي هسته‌اي جاري به بهانه جلوگيري از سوءاستفاده دشمن، مانع از اطلاع و آگاهي از ابعاد مختلف ماجرا و نتايج و آثار سياست‌هاي جاري شده است و از سويي ديگر ادامه اين روند مي‌تواند مصالح ملي و منافع حياتي كشور را با چالش‌هاي سخت روبرو كند، بر آن شد تا مواضع و ديدگاه‌هاي خود را در اين خصوص مشروحاً به اطلاع شما ملت شريف برساند، هرچند كه اين اقدام، سبب تكرار اتهاماتي نظير استحاله، مرعوب‌شدن و … شده و دشمني‌هاي بيشتري را عليه فرزندان شما برانگيزد.” (سایت امروز، 30 بهمن 13585)

  جبهه مشاركت ايران اسلامي: “جبهه مشارکت از ابتداي شكل‌گيري پرونده هسته‌اي در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي تا كنون در مقاطع مختلف و متناسب با روند تحولات و نقاط عطف موضوع به ارائه تحليل و ديدگاه‌هاي خود پيرامون آن پرداخته است. هر چند تلاش ما بر اين بوده تا با دامن زدن به بحث و گشودن زواياي بيشتر موضوع به نظام تصميم‌گيري كشور و مسؤولان مرتبط در اين باره ياري رسانيم و در چتر منافع ملي و حفظ نظام حركت نمائيم، اما متأسفانه پس از روي كار آمدن دولت نهم و مسؤولان جديد در مديريت پرونده هسته‌اي كه سياست‌هاي گذشته را رها و راه تازه‌اي را در پيش گرفتند، تنگ نظري و نفي نسنجيده هر نظر متفاوت در تصميم گيري رواج يافت. به گونه‌اي كه نه تنها گوش شنوايي براي شنيدن نبود، بلكه حتي مانع از انتشار آخرين بيانيه جبهه مشاركت درباره اين موضوع در آغازين روزهاي سال جاري شدند.

ما اين نظر را كه يكصدايي و يكدستي در مديريت پرونده هسته‌اي تأمين كننده منافع ملي خواهد بود، كه بر اساس آن اعمال نوعي سانسور در عرصه عمومي تجويز و از ارائه هرگونه نقد و بحثي در اين باره جلوگيري شود نادرست و خطا دانسته و آنرا بر ضد منافع ملي ارزيابي مي‌نمائيم.” (سایت امروز، 16 دیماه 1385)

  محمدرضا خاتمي در گفت وگو با خبرنگار “ايلنا”، با بيان اينكه جبهه مشاركت تنها حزبي است كه در مورد پرونده هسته‌‏اي ايران فعال عمل كرده است، افزود: “ما دو مسير را پيش رو داشتيم؛ اول اينكه با افكار عمومي صحبت كنيم و نگراني‌‏هايمان را به جامعه منتقل كنيم، كارهاي مختلفي نيز در اين زمينه انجام شد از جمله بيانيه هسته‌‏اي مشاركت كه در اسفندماه سال گذشته منتشر اما با بايكوت خبري مواجه شد. بعد از آن به طور رسمي به ما اخطار كردند كه در صورتي كه موضع‌‏گيري علني درباره پرونده هسته‌‏اي داشته باشيم، با حزب برخورد خواهد شد، بنابراين تنها راهي كه براي ما باقي ماند اين بود كه به رايزني‌‏هايمان ادامه دهيم و نگراني‌‏ها و راه حل‌‏هايي را كه به نظرمان مي‌‏رسد، منتقل ‏كنيم.” (امروز، 24.2.85)

  ابراهیم یزدی: “شهروندان عادی که به این مسائل اشراف دارند دستشان از همه جا کوتاه است، روزنامه‌ها سخنان آنان را نمی‌توانند منعکس کنند، احزاب و گروه‌های سیاسی تحت فشارند که در مورد مسائل هسته‌ای نظری را ابراز نکنند که مغایر با مواضع رسمی دولت باشد. اما هاشمی و خاتمی از این محدودیت‌ها فارغ هستند و در جایگاه‌هایی قرار دارند که می‌توانند و باید از این تندروی‌های بی‌منطق جلوگیری کنند.  ملت ایران ظاهرا نامحرم است و برخی نگرانند که مبادا مردم از مسائل مطلع شوند یا بر این باورند که ممکن است گروه‌های سیاسی مطالبی را در بیانیه‌های خود اعلام کنند که مغایر با سیاست‌های دولت و در نتیجه به تعبیر آنان موجب تضعیف موقعیت دولت در صحنه بین‌المللی شود.”  (آفتاب، 2 بهمن 85)

  سيد مصطفي تاج‌زاده: متأسفانه بحث در ابعاد پرونده هسته‌اي كه مي‌تواند زندگي حال و آينده تك‌تك ايراني‌ها را تحت تاثير قرار دهد و حتي استقلال و يكپارچگي سرزمين ايران را آسيب‌پذير كند، به دليل تصميم غلط شوراي عالي امنيت ملي، در رسانه‌هاي عمومي ممنوع شده است. يعني با مهم‌ترين مساله‌اي كه مي‌تواند تاثيرات جدي بر سرنوشت فرد فرد ما داشته باشد، مواجهيم و نه تنها راديو و تلويزيون ديدگاه‌هاي مختلف را مطرح نمي‌كند و در اين مورد به بحث نمي‌پردازد، بلكه رسانه‌هاي مكتوب نيز از بحث درباره اين مساله سرنوشت ساز منع شده‌اند.” (مصطفی تاجزاده، مناظره علنی با الیاس نادران، دانشگاه گرگان، آذر ماه 1385)

آغاز پروژه حق مسلم

پروژه “حق مسلم” و اینکه مردم ایران از برنامه هسته ای حمایت میکنند و بهیچوجه حاضر به چشم پوشی از آن نیستند، از سال 1382 بمنظور فریب افکار عمومی جهان و فشار به دول غربی  بمنظور بازکردن دست رژیم در چانه زنی درمذاکرت اتمی و خریدن وقت، کلید خورد. هدف روشن آن، همانطور که در نقل قول های مقامات رژیم مشاهده میشود، “داشتن اهرم فشار در مذاکره با غرب و القای این مسئله است که حتی اگر مسئولان حکومتی نیز مایل به عقب نشینی باشند، مردم ایران موافق با آن نخواهند بود”

داستان پیدایش “حق مسلم” را مهدی مهدوی آزاد، مدیر خبرگزاری “آفتاب” وابسته به رفسنجانی در مقاله ای که در 30 مهرماه 1385 نوشت نحوه “انسجام تریبون های رسمی نظام” یا همان سانسور مخالفین برنامه هسته ای را توضیح داد:

«در شهریور 82 پرونده جمهوری ‌اسلامی‌ ایران به صورت ناگهانی در آستانه ارجاع به شورای ‌امنیّت سازمان‌ ملل قرار گرفت. وضعیت افکارعمومی جامعه بین‌المللی در شهریور 82 به‌گونه‌ای بود که به‌مراتب وسعت میدان مانورهای سیاسی تهران را محدود می‌کرد. چرا که افکار عمومی‌ جهانی تحت ‌تأثیر تبلیغات حساب‌شده، حرفه‌ای و دامنه‌دار رسانه‌های بین‌المللی عملاً علیه جمهوری‌ اسلامی تحریک شده بود. یک نظرسنجی فرا ملیّتی که در آن مقطع توسط مؤسسه گالوپ در ایالات‌ متحده و خاورمیانه انجام شد، تبیین‌کننده نوع نگاه شهروندان جامعه ‌جهانی به ایران است. برمبنای این نظرسنجی بیش از 64 درصد مردم آمریکا و 49 درصد جامعه عرب معتقد بودند که ایران به‌دنبال بمب ‌اتمی است!
در داخل مرزهای جغرافیایی نیز افکارعمومی از وضعیت مطلوب و مناسبی برخوردار نبود. عدم انسجام در عملکرد تبلیغی رسانه‌های دولتی و برخی انتقادات مطرح ‌شده از تریبون‌های رسمی، بدبینی و بدگمانی داخلی نسبت به رفتارهای نظام را تشدید می‌کرد. بایستی توجه داشت که افکارعمومی داخلی هنوز نسبت به ماهیت فعالیت‌های ‌هسته‌ای ایران به‌عنوان نشانه‌ای از “افتخار ملی” توجیه نشده بود. وضعیت کنونی در حقیقت ماحصل فعالیت‌های بعد از کنترل بحران و انسجام تریبون‌های رسمی نظام به ‌شمار می‌آید.»

پس از ” کنترل بحران و انسجام تریبون‌های رسمی نظام”، کارزار تبلیغی وسیع رژیم برای مردمی نشان دادن برنامه هسته ای شروع شد. به دفعات زیاد، تظاهرات بسیجیان، کفن پوشان، طلاب قم، دانشجویان وطن پرست، امت همیشه در صحنه و ساندیس خوران نظام سازماندهی شد و به یک باره، برنامه هسته ای که همه ابعاد آن برای مردم پنهان بود، به پروژه ای ملی تبدیل گردید.

احمد شيرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس در سخنرانی معروفی در دانشگاه تهران گفت: “اين روند اكنون به جايي رسيده است كه اساسا امروز هركارشناسي مي خواهد گزارشي بنويسد و بحثي بكند ناچارا به شعار انرژي هسته اي حق مسلم ماست مي رسد. چرا؟ چون در نهايت در اين مسير به نهادهاي امنيتي مي رسيم و كسي نمي تواند حرفي بزند. (سایت میزان، 10 اسفند 1385)

Shirzad1

نظر سنجی های غیر واقعی و تبلیغات وسیع لابی رژیم ایران در خارج از کشور

به موازات تبلیغات رسمی در داخل کشور، لابی های رژیم در خارج با حمایت محافل طرفدار دوستی و مماشات با رژیم ایران، یک کارزار برزگ رسانه ای برای جا انداختن این ایده که مردم از برنامه هسته ای دفاع میکنند براه انداختند. این کارزار بقدری گسترده بود که حتی  شیرین عبادی در مقاله ای که بهمراه محمد سهیمی (همکار پشت پرده تریتا پارسی) در چندین روزنامه غربی نوشت، از برنامه هسته ای رژیم دفاع کرد و گفت: “اکثریت مردم ایران طرفدار برنامه هسته ای هستند زیرا نه تنها این برنامه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است بلکه به نشانه غرور برای ملتی با تمدن پرافتخار تبدیل گردیده است.”

به موازات این تبلیغات رسانه ای، دهها نظرسنجی در مورد نظر مردم ایران در مورد برنامه هسته ای منتشر گردید که در همه آنها، اکثریت ایرانیان از این برنامه حمایت میکننند و بهیچوجه حاضر به دست کشیدن از غنی سازی اورانیوم نمی باشند. بخشی از این نظرسنجی ها به این دلیل که از طریق تلفن آنهم از خارج از کشور انجام میشود  پایه و اساس علمی نداشته و فاقد اعتبار است زیرا اکثر شهروندان ایرانی عقاید سیاسی خود بویژه در مورد برنامه هسته ای و گناه حکومت در ویرانی کشور را به مخاطب ناشناس تلفنی ابراز نمی نمایند. اما محافلی که خواهان دوستی آمریکا با رژیم ایران هستند، با آگاهی از بی پایگی این نظرسنجی ها، آنها را تولید و منتشر میکنند.

اما بخش بزرگی از این نظرسنجی ها، توسط محافل طرفدار مماشات و عوامل ایرانی آنها انجام میشود که بعضا مآموران و کارمندان رژیم ایران نیز هستند.

فعال ترین موسسه ای که از سال 2007 تاکنون بدون وقفه به تولید نظرسنجی به نفع رژیم ایران و برنامه هسته ای مشغول است، بخشی در دانشگاه مریلند تحت عنوان Program on International Policy Attitudes (PIPA)   میباشد که پروژه ای برای نظرسنجی تحت نام WorldPublicOpinion.org  براه انداخته است. (چند نمونه از نطرسنجی های موسسه:  ژانویه 2007 – فوریه 2008–  سپتامبر 2009 – فوریه 2010 )

نفر اصلی این موسسه در ایران که بیشتر این نظرسنجی ها را درست میکند فردی است بنام ابراهیم محسنی که بطور همزمان در دانشگاه تهران و دانشگاه مریلند فعالیت میکند.

photo

ابراهیم محسنی نفر دوم از سمت راست بهمراه تریتا پارسی نفر اول از سمت چپ در حال ارائه یک نظرسنجی

محسنی یک حزب اللهی تمام عیار است و حتی  در تظاهرات  بسیجیان در ایران نیز سخنرانی میکند.

In Tehran1

یکی از حیرت آورترین نظرسنجی های این موسسه، در اکتبر 2012 طی یک کنفرانس مطبوعاتی و با شرکت دست اندرکاران آن منتشر گردید. طبق این نظرسنجی، گویا اکثریت قاطع مردم ایران حاضرند تحریم و جنگ را پذیرفته و سختی های ناشی از آن را تحمل کنند اما بهیچ وجه راضی به توقف غنی سازی در داخل کشور نیستند.

این موسسه در سپتامبر 2009 و در اوج جنبش مردمی در ایران و سرکوب وحشیانه مردم، یک نظرسنجی در مورد انتخابات قلابی ریاست جمهوری و پیروزی احمدی نژاد برگزار کرد و نتایج این نظرسنجی را با تبلیغات وسیع در آمریکا منتشر نمود. نگاهی به نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که محافل پشت پرده نظرسنجی های جعلی در مورد حمایت مردم ایران از برنامه هسته ای چه کسانی هستند.

AN

بنا به نتایج این نظرسنجی ، 81 درصد از سوال شوندگان گفته اند که احمدی نژاد رئیس جمهور مشروع ایران است. اکثریت افراد گفته اند که انتخاب ولی فقیه با اصول دموکراسی مطابقت دارد و 60 درصد اظهار داشته اند که با افزایش قدرت ولی فقیه موافقند.

اکثریت سوال شوندگان گفته اند که به احمدی نژاد رآی داده اند و اگر انتخابات دوباره برگزار شود، باز هم به او رأی میدهند. 80 درصد اظهار داشته اند که احمدی نژاد آدم منصف و درستی است. اکثریت افراد معتقدند که به سیستم انتخاباتی در ایران و نتایج اعلام شده اعتماد میکنند و پروسه انتخاباتی در ایران رضایت بخش است.

اکثر افراد گفته اند که نحوه انتخاب رهبر (ولی فقیه) با اصول دموکراسی مطابقت دارد و 60 درصد اظهار داشته اند که با اضافه کردن قدرت ولی فقیه موافقند. اکثریت قابل توجهی از افراد گفته اند که در ایران می توان بدون واهمه از مجازات و اذیت و آزار، عقاید خود را آزادانه بیان کرد.

نظرسنجی جدیدی در نوامبر 2013 توسط موسسه زاگبی منتشر شد،  که تریتا پارسی، لابیست طرفدار رژیم در آمریکا، بهمراه رئیس موسسه زاگبی، در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن آنرا توضیح داده و مدعی شدند که 96 درصد مردم ایران، بطور قاطع از برنامه هسته ای دفاع میکنند و متعقدند که این برنامه هسته ای آنقدر مهم و با ارزش است که علیرغم تحریم ها، بایستی به آن ادامه داد. یا آنطور که رسانه های حکومتی در ایران تیتر زده اند: “96 درصد ایرانیان معتقدند برنامه هسته‌ای به تحریم‌ها می‌ارزید.” نتیجه کامل این نظرسنجی که بیشتر به یک شوخی شبیه است را در این آدرس ملاحظه کنید.

همگی این نظرسنجی های غیر واقعی، در صدد القاء این ایده اند که آمریکا هرچه بیشتر به ایران فشار بیاورد و تحریم کند، حمایت مردم از برنامه هسته ای بیشتر میشود و هرچه وضع اقتصادی کشور بدتر شود، نفرت مردم بجای آنکه متوجه رژیم شود، علیه آمریکا برانگیخته میشود، پس بهتر است آمریکا دست از تحریم و فشار بردارد و برنامه هسته ای رژیم ایران را بپذیرد.

در پایان، باید گفت که نیازی به پاسخگوئی به این نظرسنجی های مضحک و تبلبغات حکومت ایران در داخل و خارج کشور برای مردمی نشان دادن برنامه هسته ای نیست. مردم ایران اگر فرصتی بیابند، پرده سکوت و اختناق را کنار میزنند و مخالفت خودشان با برنامه هسته ای را نشان میدهند.

sign6

سال گذشته، تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی روی وبسایت خود یک نظرخواهی براه انداخت تا مردم نظر خودشان در باره برنامه هسته ای را بیان کنند. دهها هزار نفر در این نظرخواهی شرکت کردند و 63 درصد آنها بدون واهمه خواهان توقف غنی سازی اورانیوم شدند. این نظرخواهی بلافاصله از وبسایت صدا و سیما پاک شد.

F225CFE7-C089-413E-BB28-FED45469C448_mw1024_n_s