آن گاه آزادي آن گاه که فريادهاي تو آسمان را مي خراشد آن گاه که طنين صداي خشم تو شبها را مي لرزاند آن گاه که ديو خويان سرت را به ديوار مي کوبند و خون پاکت را به سنگفرش خيابانها مي ريزند آن گاه که رهگذران گريان تنها نظاره گرند آن گاه که فرياد… Continue reading آنگاه آزادی